چگونه افراد هنگام تمرکز روي موضوع خاص، از پيرامون خود غافل ميشوند؟
فردی با شنوایی طبیعی کامل در حالی که ذهنش متوجه موضوع دیگری است، چگونه میتواند نسبت به دنیای پیرامون خود ناشنوا شود؟ این پرسش تاملبرانگیز که بیشک رویداد آشنا و ملموس زندگی روزمره محسوب میشود و همه ما به نوعی شاهد حضور پررنگ و محسوس آن در تجربه زیستی خود بودهایم، از جمله سوالات مهم و مطرح دانش در حوزههای مختلف عصبشناختی، روانشناختی و روانتنی است که متخصصان مغز و اعصاب و روانپزشکان با توجه ویژهای به مطالعه و پژوهش در ابعاد پیرامون آن پرداختهاند تا از رهگذر شناخت این پدیده مهم و یافتن پاسخ آن به برداشتن گامهای ارزندهای در جهت درک و شناخت ساختار ذهنی و قابلیتهای اعصاب و روان انسان نائل شوند.
تحقیقات جدید دانشمندان در پاسخ به این پرسش مهم که انسان چگونه میتواند هوش و حواس خود را از دنیای اطراف به موضوعی واحد اختصاص داده و نسبت به هیاهوی جریان پیرامون خود بیاعتنایی کامل نشان دهد، منجر به یافتههای ارزشمندی درباره چگونگی کسب تجربه کر شدن کامل انسان در زمان تمرکز و توجه شدید وی روی یک موضوع خاص شده است. اما ماجرای این یافته جالب توجه و ارزشمند که شرح پژوهش آن در شماره اخیر ژورنال تخصصی «توجه، ادراک و روانتنی» منتشر شده از این قرار است که محققان دانشگاه لندنکالج برای نخستین بار پدیدهای را به اثبات رساندهاند که عنوان «کری بیتوجهی» را بر آن نهاده شده است.
در همین رابطه، پروفسور لاوی از انستیتوی علوم اعصابشناختی دانشگاه لندنکالج و سرپرست این پژوهش، پدیده کری بیتوجهی یا به بیانی دیگر کری از روی بیاعتنایی را تجربه مشترک و عادی زندگی روزمره ما عنوان میکند. به عنوان مثال، زمانی که در اتوبوس یا مترو مجذوب خواندن کتابی شده یا به اصطلاح در آن غرق میشویم، یا حتی مقاله روزنامهای هوش و حواسمان را به کلی مشغول خود میکند، ممکن است از شنیدن صدای بلندگویی که نام ایستگاه را اعلام میکند وامانده و مقصدمان را رد کنیم؛ یا اگر در حال قدمزدن، موضوعی بشدت ذهنمان را درگیر کند، ممکن است صدای ماشینی که نزدیک میشود را نشنیده، درمانده و بدون توجه از عرض خیابان رد شویم.
چرا گاهی اطرافمان را نمیبینیم؟
در همین رابطه و به منظور آزمایش کری بیاعتنایی، گروه پژوهشی مبادرت به طراحی و اجرای مجموعهای از آزمایشات با ۱۰۰ نفر داوطلب نمود که طی آن داوطلبان به انجام یک بازی رایانهای خاص دعوت میشدند که شامل نمایش مجموعهای از اشکال متقاطع میشد. برخی از قوانین بازی آسان بودند و به عنوان نمونه از شرکتکنندگان خواسته میشد اختلاف رنگ واضحی را بین بازوهای متقاطع اشکال ارائه شده در رایانه تشخیص دهند. اما سایر خواستهها به مراتب دشوارتر و به طور مثال متضمن تشخیص دادن ماهرانه و دقیق تفاوت طول بازوهای متقاطع بود.
شرکتکنندگان در این آزمایش در تمام مدت بازی با رایانه میبایست گوشیهای هدفونی را روی سر خود میگذاشتند که هیچ صدایی از آن خارج نمیشد، اما به آنها گفته شده بود که این هدفونها به تمرکزشان کمک میکند. در زمانی که بازی در جریان بود در چند نوبت و به طور غیرمنتظره موزیکهایی از طریق همین گوشیها پخش شد. بلافاصله پس از آن که صدا پخش میشد، آزمایش متوقف شده و از شرکتکنندگان راجع به صدای پخش شده سوال میشد.
نکته: نکته قابل توجهی که اکنون و به لطف پژوهش جدید دانشمندان مشخص شده، این واقعیت است که فرآیند غرق و مجذوب شدن در یک موضوع دشوار، ما را نسبت به منابع دیگری از اطلاعات، کور و کر میسازد
براساس نتایج به دستآمده مشخص شد در جریان مراحل ساده بازی مانند تشخیص رنگها که تمرکز نسبتا اندکی لازم دارد، ۲ نفر از ۱۰ شرکتکننده، صدای پخش شده را نشنیده بودند. این نسبت در حالی بود که در جریان اجرای تکالیف دشوارتری مانند شناسایی طویلترین بازو یا مقایسه ابعادی که طبیعتا تمرکز و توجه افزونتر شرکتکنندگان را مطالبه میکرد، نتایج حاصله از رد شدن تعداد بیشتری خبر میداد، به نحوی که ۸ نفر از ۱۰ شرکتکننده صدای پخششده را نشنیده بودند. به باور محققان، بروز چنین ناشنواییهایی در زمانی که تکلیفی کاملا بصری توجه انسان را به خود معطوف میسازد، به دلیل استفاده حواس شنوایی یا بینایی از فضای پردازشی مشترکی در مغز است. البته پیشتر از این نیز بردانشمندان معلوم شده بود که افراد به روش مشابهی که اینبار تجربه «کوری بیاعتنایی» نامیده میشود را هنگام فرورفتن و مجذوب شدن در موضوعاتی که تمام توجه آنها را به خود جلب کرده بود، احساس کردهاند. دانشمندان به عنوان مثال بارز تجربه کوری از روی بیاعتنایی، آزمون معروف گوریل نامرئی را شاهد میآورند که به خوبی نشان میدهد افراد در زمان تمرکز روی یک سوژه خاص چگونه از مشاهده مناظر پیرامون سوژه مورد نظرشان عاجز میشوند. آزمون گوریل نامرئی به خوبی نشان میدهد که تماشاگران غرق شده در یک بازی بسکتبال از مشاهده آدمی در لباس گوریل که آن طرفتر راه میرود، بازماندهاند. اما نکته قابل توجهی که اکنون و به لطف پژوهش جدید دانشمندان مشخص شده این واقعیت است که فرآیند غرق و مجذوب شدن در یک موضوع دشوار، ما را نسبت به منابع دیگری از اطلاعات کور و کر میسازد.
وقتی کرکره شنیدن را پایین میکشیم
از دیگر نکات قابل توجهی که در این پژوهش تازه به چشم میخورد، نگاه متفاوت آن به مقوله شنیدن و تفسیر غالب علمی در خصوص تحول دستگاه شنوایی و ارتباطش با سایر حواس و قدرت ذهنی انسان است. موضوع از این قرار است که در مورد شنیدن و دستگاه شنوایی انسان غالبا تصور بر این بوده که به عنوان یک سامانه هشدارباش تکامل یافته که طبیعتا نباید به توجه زیادی نیاز داشته باشد، اما با این وصف جالب است که براساس یافتههای این پژوهش جدید چنانچه توجه ما به هر چیزی معطوف شود، میتوانیم به نحو موثری نسبت به دنیای پیرامون خود ناشنوا شویم. توضیح سادهتر این ساز و کار را میتوان در نتایج آزمونهای همین تحقیق مشاهده کرد که نشان میدهد اکثر افراد در صورتی که تکلیف مربوطه آسان بوده و تمرکز کاملی را از آنها نمیگرفته است، متوجه صدا میشدند. این مهم در حالی است که وقتی تکلیف دشوارتر میشده افراد به نسبت کمتری قادر به شنیدن صدای موزیک میشدهاند.
از دیگر نمونههای بارز یا موقعیتهای دنیای واقعی که پدیده کری بیتوجهی را بخوبی ثابت میکند، در حین رانندگی اتفاق میافتد. در واقع، موضوع رانندگی و اشتغال ذهنی رانندگان، مورد بارز و مستندی است که میتواند دستاویز تحقیق در مورد کری بیاعتنایی قرار گیرد. مدارک و شواهد کافی نشان میدهد شمار قابل توجهی از تصادفات رانندگی از یک فقدان توجه راننده ناشی میشوند؛ به عنوان مثال، به رغم آن که آژیر آمبولانسها طوری طراحی میشوند که خیلی پرسر و صدا و غالب بر باقی صداهای محیطی باشند ـ نظیر صدای بوق اخطار وسایط نقلیه سنگین به هنگام عقب رفتن ـ اما ممکن است توسط رانندهای که برخی اطلاعات بصری جالب توجه پیرامونی همچون بیلبورد کنار جاده، متن آگهی مندرج بر پشت اتوبوس جلویی یا نقشه مندرج بر صفحه ناوبری خودرو حسابی توجه و تمرکزش را به خود مشغول داشته است، نادیده و به عبارتی نشنیده گرفته شود؛ و این اتفاق شایعی است که پدیده ناشنوایی از روی فقدان توجه در پشت پرده رویدادها و حوادث متعاقب آن حضور دارد.
به راستی چرا وقتی گوش ما شاهد توجه زیاد چشم به موضوعی است که هوش و حواسمان را برده، برای همکاری در فرآیند پردازشی، کرکره شنیدن را پایین میکشد و موقعیت خود را به عنوان یک دستگاه هشدارباش فدا مینماید؟
این پرسش، آینده تحقیقات در زمینه کری از روی بیتوجهی خواهد بود تا طی آن معلوم شود چرا مغز ما به گونهای تکامل پیدا کرده تا دیدن را بر شنیدن ترجیح دهد. شاید پاسخ را باید در گذشتههای خیلی دور پیدا کنیم.
منبع:
http://www1.jamejamonline.ir/papertext.aspx?newsnum=100851369812