افراد مسیرهای شغلی گوناگونی را در پیش میگیرند. اما در حالت مطلوب، شما به مرور وظایف و مسئولیتهای بیشتری را بر عهده میگیرید که به شما کمک میکنند تا به موقعیت دلخواهتان برسید.
من، به عنوان مدیر عاملی با بیش از ۱۵ سال سابقه، صدها نفر را در مسیر حرفهایشان هدایت و راهنمایی کردهام. مهمترین توصیهی من این است که به دنبال کارها و فرصتهایی باشید که به شما در توسعه و نشان دادن تواناییهایتان، به ویژه در این چهار زمینهی اصلی، کمک کنند:
- داشتن ذهنیت پیشرفت
- تعامل با ابهامات
- مدیریت تغییر
- کار با سرعت بیشتر
شش مرحلهی رشد شغلی
همهی مسیرهای شغلی یکسان نیستند، اما طرح جامعی وجود دارد که تقریباً در مورد هر مسیری صدق میکند- و در شش مرحله تعریف میشود:
- پیرو
معمولاً این مرحله به اولین شغل یا کارآموزی پس از دانشگاه مربوط میشود. در مقام پیرو، هنگام انجام آنچه دیگران از شما میخواهند، عملگرا و وظیفهمحور باشید. اگر ندانید که چطور از کسی پیروی کنید، هرگز رهبری نخواهید کرد!
- همکار
خیلی زود باید همکاری نزدیک با دیگران را شروع کنید. شما همچنان از مجموعه مهارتهای فنی خود استفاده میکنید، اما مهارتهای ارزشمند مشارکتی را از طریق همکاری با همتیمیهایتان توسعه میدهید.
- مربی
در اولین تجربهی رهبری یک تیم، که میتواند شامل یک یا چند نفر باشد، با دادن دستورهایی به گروه خود مهارتهای ارتباطی و مشارکتی خود را بهبود میبخشید.
نکتهی کلیدی این مرحله آن است که، به جای انجام کارها به دست خودتان، از طریق دستورهایی کارها را به دیگران محول میکنید. کارهایی که به پیشرفت شما در این سطح کمک میکنند عبارتند از:
- رهبری کارکنان: در این سطح، شما مسئولیت دارید، اما صاحب اختیار نیستید. از نمونههای رایج در این مرحله میتوان به برنامهریزی پروژه ها، راهاندازی سیستمهای جدید، رفع مشکلات، مذاکره با طرفهای خارجی و کار گروهی اشاره کرد.
- جابهجایی بین خطوط کاری: این مرحله شامل حرکت به سمت هدفی با نتیجهی نهایی و خروجی معیّن، مدیریت حوزه و یا مقیاس بزرگتر، نشاندادن مهارتها یا دیدگاههای جدید و پی گرفتن جنبههای ناآشنا در وظایف است.
- مدیر
وقتی مدیریت گروههای بزرگتر با اهداف و مقاصد بزرگتر را بر عهده بگیرید، مجموعه مهارتهای شما پیشرفت میکند. باید زیردستان خود را تشویق و تحریک کنید و اهداف و مقاصدی برای آنها تعیین کنید و راههای پیگیری و دستیابی به این اهداف را نیز به آنها بیاموزید.
برای مثال، میتوانید در نقش «مدیرِ تغییر» ظاهر شوید- یعنی باید تلاشی چشمگیر برای تحول یا پیادهسازی موارد مهمی مانند شیوههای کلی کار، بازسازی کسب و کار، سیستمها و رویههای جدید یا واکنش به نوآوریهای رقبا از خود نشان دهید.
- اینفلوئنسر
حالا اوضاع جالب میشود! این مرحله گذار از مدیریت مستقیم یک تیم به تاثیرگذاری بر افراد است.
نفوذ و تاثیرگذاری مهارتی کلیدی در رهبری است که باید آن را بهبود ببخشید تا بتوانید با افراد سراسر سازمان به راحتی کار کنید، به ویژه با افرادی که مستقیمً زیردست شما نیستند.
در واقع، میتوانید بر افرادی در بخش های دیگر که در سطح شما هستند یا حتی در سطحی بالاتر از شما قرار دارند، تأثیر بگذارید.
- رهبر
در مرحلهی آخر، بیشتر وقت خود را صرف توانمندسازی و الهامبخشی به دیگران میکنید. به جای اینکه به آنها بگویید چه کار کنند، به آنها میگویید که دربارهی چه چیزی فکر کنند.
بزرگترین اولویت شما ایجاد انگیزه در افراد است تا بتوانند، بیش از آنچه خودشان فکر میکنند، انجام دهند و به چیزی فراتر از انتظار خودشان تبدیل شوند.
خط سیری از امکانها
این مسیر شبیه به نردبان نیست که مستقیم از کاری به کار دیگر بروید. بلکه باید مراحل پیشرفت و توسعه را طی کنید و زمان بیشتری را به برخی از آنها اختصاص دهید.
ممکن است در یک مرحله مثلاً یک یا دو کار داشته باشید و در مرحلهای دیگر چندین کار بر عهدهی شما باشد. ممکن است هر شش مرحله را طی کنید، یا در یک نقطهی میانی متوقف شوید. همه چیز به خود شما بستگی دارد.
اما درک این مراحلِ رشد به شما کمک میکند تا تشخیص دهید که کجا بودهاید، کجا هستید و در نهایت میخواهید به کجا برسید.
ترجمه : حسین گایینی