پژوهشهای تازه نشان میدهند که چطور هوش هیجانی به تقویت واکنش در برابر شرایط استرسزا کمک میکند.
نکات اصلی
- هوش هیجانی فقط یک خصیصه نیست، بلکه نوعی توانایی است که ۴ ویژگی اصلی دارد.
- پژوهشهای اخیر دربارهی پرسنل اورژانس حاکی از اهمیت بهرهگیری از هوش هیجانی است.
- بهرهگیری از هوش هیجانی به شما کمک میکند تا رفتار مطلوبتری در قبال شرایط استرسزا داشته باشید.
یکی از مهمترین بدیهیات در علم روانشناسی این است که نحوهی بروز استرس برای هر کسی متفاوت است. به گفتهی ریچارد لازاروس و سوزان فولکمن، پژوهشگران برجستهی حوزهی استرس، آنچه را هر شخص فرضی تهدید تلقی میکند، ممکن است به چشم فرد دیگری یک چالش باشد. تصور کنید که وقتی یک روز رویدادهایی بیش از حالت معمول پیش پای شما میگذارد، چه واکنشی نشان میدهید. شاید خویشاوند نزدیکی دارید که بیمار شده و برای انجام کارهای خانه به کمک شما نیاز دارد. همین حالا هم کلی برنامهی عقبافتاده دارید که دست شما را بستهاند. آیا فکر میکنید که از عهدهی آن بر میآیید، یا این کار بیش از پیش شما را زیر فشار قرار میدهد؟
اگر این موقعیت فوری و اضطراری باشد، چطور؟ شاید همان خویشاوند به جای بیماری و نیاز به کمک در کارهای خانه، بدجور از پلهها پایین افتاده و او را با آمبولانس به اورژانس رساندهاند. حالا هیچ چارهای ندارید و باید برنامههای قبلی را کنار بگذارید. به هر روی، آیا راهی برای سبک و سنگین کردن برنامهها پیدا میکنید و جلسه یا هر کار لازم دیگری را تغییر زمان میدهید؟ یا وحشتزده و باشتاب، و ناتوان از هر گونه اقدام منطقی، راهی بیمارستان میشوید؟
افراد در شرایط استرسزای شدید از هوش هیجانی بالا منفعت میبرند
شاید برای شما موقعیتهای اضطراری هر ازچندگاهی اتفاق بیافتد. اما اگر جزو کسانی باشید که امور روزمرهشان شامل دستکم یک موقعیت بسیار پراسترس است، چه؟ برای مثال، امدادگرانی که بعد از سقوط ساختمانها راهی محل حادثه میشوند، با خطرات شخصی مواجهاند و میدانند که احتمال دارد جانشان را از دست بدهند. افرادی که چنین مشاغلی دارند، چگونه با شرایط بسیار پراسترس کنار میآیند؟
به گفتهی سیده مریم دلاور و همکارانش در انستیتو تکنولوژی هاربین (۲۰۲۱)، پژوهشهای عملی انگشتشماری دربارهی این پرسش مهم صورت گرفته است. بنا به اظهارات آنها «پژوهش دربارهی چگونگی تصمیمگیری در شرایط استرسزا، به ویژه موقعیتهای اضطراری، بسیار معدود است». به همین سبب، پژوهشگران انستیتوی هاربین بر آن شدند تا این شکاف را پر کنند و در عین حال میخواستند بدانند که چگونه اندوختهی روانشناختی افراد این قبیل تصمیمگیریها را تحت تأثیر قرار میدهد.
دلاور و همکارانش هوش هیجانی (EI) را «توانایی درک و تنظیم احساسات فرد و پردازش مطلوب اطلاعات هیجانی» توصیف کردهاند. مؤلفان بر این باورند که این ویژگی باید منبع روانشناختی اصلی باشد که در مواجهه با موقعیتهایی که توانایی تصمیمگیری فرد از کار میافتد، به کمک او بیاید. همانطور که آنها اشاره کردهاند، «افراد دارای هوش هیجانی بالا از سلامت روان خوبی برخوردارند و به همین سبب قادرند احساسات خود را تنظیم و تعدیل کنند و در شرایط دشوار تصمیمات عاقلانهای بگیرند».
چهار مؤلفهی EI که این مؤلفان بررسی کردهاند شامل این موارد است :ادراک هیجانی (تشخیص احساسات در خود و دیگران)، بهرهگیری از هیجانات (استفاده از احساسات برای رسیدن به پیامد مطلوب)، درک هیجانی (درک زبان احساسات)، و مدیریت هیجانات (مهار و تعدیل هیجانات). اگرچه EI را میتوان فقط یک خصیصهی فردی نیز در نظر گرفت، اما تفکیک آن به چهار مؤلفهی مهارتی بدان معناست که نوعی مهارت است که عملاً میتوان آن را آموخت؛ نکتهای که بعد از مطالعهی نتایج این پژوهش خواهید دریافت.
نکتهی مهم در این مطالعهی انستیتوی هاربین همان تأکید بر اصل فولکمن و لازاروس است که میگویند استرس برای هر فرد معنای متفاوتی دارد. پس این پرسش مطرح میشود که چه چیزی باعث میشود که بعضی افراد استرس را یک چالش و برخی دیگر آن را یک تهدید تلقی کنند. در اینجاست که نقش هوش هیجانی آغاز میشود. افراد دارای EI بالا موقعیت اضطرار را چالش تلقی میکنند و مسؤلیت آن را برعهده میگیرند. در تئوری، تصمیم آنها برای اقدام میتواند منطقی (برپایهی ارزیابیهای فکری – منطقی) باشد، یا شهودی (اعتماد به حس ششم). در مقابل، افراد دارای EI پایین هر موقعیت نیازمند اقدام را تهدید تلقی میکنند و برای تصمیمگیری دربارهی آن به دیگران وابستهاند یا به کل از قرار گرفتن در چنین موقعیتهایی میگریزند.
چگونه EI در تصمیمگیری درست به پرسنل اورژانس کمک میکند؟
تیم پژوهشی انستیتوی هاربین برای سنجش این فرضیهی خود که EI میتواند منبعی برای تصمیمگیری درست پرسنل اورژانس در شرایط دشوار باشد، شرکتکنندگانی از طیف گستردهای از افراد، از شهر کویته (پاکستان) شامل بخشهای اورژانس تا مراکز تروما، مراکز پلیس و ایست بازرسیهای دارای تعداد بالای موقعیتهای اورژانسی را بررسی کردند. نمونهی نهایی شامل ۲۶۸ شرکتکننده شامل پزشکان، پیراپزشکان، افسران پلیس و پرسنل نیروهای شبهنظامی بودند. سن شرکتکنندگان در دامنهی ۲۰ تا ۵۰ سال قرار داشت – اکثر آنها در دههی ۲۰ سالگی بودند، بیشتر آنها (۷۱ درصد) مذکر و ۵۵ درصد متأهل بودند. بیش از نیمی از آنها (۵۷ درصد) در محیطهای پزشکی مشغول به کار بودند.
دلاور و پژوهشگران همکارش برای شروع کار سطح ادراکشدهی استرس شغلی در میان شرکتکنندگان را ارزیابی کردند و از آنها خواستند تا میزان استرس مربوط به موقعیتهایی همچون جراحت دیدن در محل کار، یک رویداد آسیبزای روانی و مسائل سلامت شخصی در ارتباط با حرفهشان را رتبهبندی کنند. بنا به معیار EI، از شرکتکنندگان خواسته شد تا خودشان را با عبارتهایی مانند «کاملاً احساس خود را میشناسم»، «شناخت خوبی از احساسات افراد اطرافم دارم» و «همیشه به خودم میگویم که آدم توانمندی هستم» ارزیابی کنند.
ابزاری برای ارزیابی چگونگی تصمیمگیری این ۴ سبک طراحی شد: (۱) شهودی («من در تصمیمگیری به احساسات یا واکنشهای درونیام اعتماد میکنم)، (۲) منطقی («من منطقی و نظاممند تصمیمگیری میکنم»)، (۳) اجتنابی («من تا زمانی که فشار وجود نداشته باشد از تصمیمگیریهای مهم اجتناب میکنم»)، و (۴) وابسته («به ندرت بدون مشورت دیگران تصمیمات مهم را اتخاذ میکنم»).
حالا از خودتان بپرسید که در مواجهه با موقعیتهای دشوار زندگیتان معمولاً چگونه واکنش نشان میدهید. چه چیزی باعث میشود که بیش از همه استرس داشته باشید؟ در تصمیمگیری برای واکنش چه فرایندی را طی میکنید؟ آیا توجه به احساسات خودتان و دیگران بیشتر باعث میشود که راهی برای مدیریت و مهار این موقعیت بیابید؟ آیا احساس میکنید که توانایی انجام کار درست را دارید؟
دلاور، با بررسی مجموعهای از تحلیلهای مربوط به ارزش پیشبینیکنندهی تأثیرات ترکیبی EI و میزان استرس شغلی روی سبک تصمیمگیری افراد، نشان داد که «ترکیب این چهار مؤلفهی EI … ساختار منحصربهفردی میسازد که میتواند به تعدیل ارتباط میان استرس و واکنشهای رفتاری کمک کند». به عبارت دیگر، شما میتوانید با بهرهگیری از مهارتهای EI، تأثیر موقعیتهای اضطراری بر توانایی تصمیمگیریتان را تغییر دهید و، با درک موقعیت (و خودتان)، هیجانات احساسی را مهار و مدیریت کنید و احساسات خود را به زبان بیاورید.
به بیان دقیقتر، این تحلیلها نشان دادند که افراد دارای EI پایین به احتمال زیاد در موقعیتهای استرسزا از سبک تصمیمگیری اجتنابی استفاده میکنند، و هرچه سطح استرس بالاتر باشد، گرایش آنها به اجتناب بیشتر میشود. بدیهی است که اجتناب شیوهی مطلوبی برای مواجهه با موقعیتهای اضطراری نیست. همین الگو در سبک تصمیمگیری وابسته نیز وجود دارد. در مقابل، افراد دارای EI بالا، در شرایطی که وقت چندانی برای تأمل وجود ندارد، با دنبال کردن غریزهشان دست به اقدام میزنند و یا از شیوهی منطقی بهره میگیرند.
چگونه در مواجهه با استرس EI خود را تقویت کنیم
این محققان در پایان پژوهش خود چنین نتیجه گرفتهاند که «EI میتواند حوزهی پژوهشی مفیدی برای پرسنل اورژانس باشد». در واقع، از آنجا که EI یک مهارت است نه خصیصهی فردی، که در این مطالعه به مفهوم آن پرداخته شده، میتوان به افراد دارای EI پایین آموزش داد تا از هیجانات خود بهرهی بیشتری بگیرند. این نوع آموزش میتواند «به آنها کمک کند تا در شرایط استرسزا تصمیمات عاقلانهای بگیرند».
اگر یک فرد عادی هستید که مواجهه با استرس قوایتان را تحلیل برده یا به کمک یک دوست یا عضوی از خانواده نیاز دارید، مطالعهی دلاور و همکارانش درسهای آموزندهی بسیاری برای شما دارد. کمی مکث کنید و ببینید در شرایط پراسترس، که پای مهارت تصمیمگیریتان در میان است، چه چیزی در ذهنتان میگذرد. آیا میتوانید روی وضعیت درونیتان نام بگذارید؟ چطور میتوانید، با مدیریت هیجانات و احساسات، خودتان را آرام کنید؟ آیا میتوانید از مهارتتان در مدیریت استرس در تجربیات گذشته الهام بگیرید؟ همهی اینها شیوههای تقویت EI به عنوان یک منبع هستند تا هنگام بروز مشکلات از آنها بهره ببرید، از چالشها فرار نکنید یا توقع نداشته باشید که دیگران آنها را برایتان حل کنند.
با توجه به اینکه افراد دارای EI بالا شرایط استرسزا را چالش میدانند و نه تهدید، آیا وقتی بر یک موقعیت دشوار غلبه کردید، احساس رشد و شکوفایی میکنید؟ اگرچه شاید دلتان نخواهد که یکی از اقوام چنان بیمار شود که مجبور باشید پا پیش بگذارید و چارهای بیاندیشید، اما اگر از EI بالایی برخوردارید، به خودتان افتخار کنید که میتوانید مشکلاتی را حل کنید که دیگران از حل آنها عاجزند.
در مجموع، اگر EI را یک مهارت در نظر بگیرید، همان مهارتی خواهد بود که میتوانید از آن در شرایط پراسترس برای تقویت تواناییهای حل مسئله بهره ببرید. با توجه به اینکه استرس جزئی جداییناپذیر از زندگی است، به محض اینکه بتوانید روی آن انگشت بگذارید، آن را درک کنید و احساسات و هیجانات خود را مهار کنید، با وجود چالشهای پیدرپی باز هم احساس رضایتمندی خواهید داشت.
ترجمه: حسین گایینی
برای مطالعه بیشتر نوشتار ۱۰ دلیل نیاز به هوش هیجانی را پیشنهاد میکنم.
مطلب مرتبط: ۱۸ نشانه هوش هیجانی بالا